پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

زندگی میدانی است
وندرین میدان نیکی و بدی رو در رو
ما به هر حال و به هر کار و به هر جا باشیم


یا قوی گردد از ما نیکی

یا بدی گیرد از ما نیرو
نظرات 4 + ارسال نظر
دختری که هیچ کس و جز تو نداره چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com


سلام
ای رهگذر
با نگاه بی انتهایت
به عمق تک تک حروف و
واژه هایم بنگر و
آرام آرام
مرا همراه با این صفحه ورق بزن...
و بعد به رسم روزگار مراو
عمق نو شته هایم را
به دست فراموشی بسپار...
...آواره سر گردان...

امین پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ق.ظ http://lonely.myblog.ir

سلام.
واقعا نوشته زیبایی بود.
زندگی ما واقعا همینه...

دختری که هیچ کس و جز تو نداره پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:03 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام ممنون که به من سر زدی

دوستت دارم
(بوس)

احسان جمعه 2 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.ehsanporo.blogfa.com

موفق باشی به وبلاگ من هم سری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد