پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

می آیم ،می آیم،می آیم
با گیسویم ادامه ی بوهای زیر خاک
با چشمانم تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیدم از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم ،می آیم،می آیم
و آستانه پر عشق می شود..........
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا در آستانه ی پر عشق ایستاده،سلامی دوباره خواهم داد

ای بابا کسی این عکس بچه ی ما رو تحویل نگرفت...دلم شکست...خب می گفتین..کیا مثل من طرفدارشن.......




اینم اوون عکسی که من شیفتشم........یه جورایی خیلی دوسش دارم....هم خودش ماهه
هم کاراش