پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

هرگز از مرگ نهراسیدم

اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود

هراس من ـ باری ـ از مردن در سرزمینی ست

که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون تر باشد

نظرات 1 + ارسال نظر
سیامک دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.parsiyan.blogsky.com

شعر قشنگیه
شعرهای شاملو همشون قشنگن
سال خوبی داشته باشید
نوروز مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد