پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

پیله های سیاه

تاریک بود نمی دیدم خوب دقت کردم ...دورم تار تنیده شده بود ..پیله های سیاهی بود

من از این پس به همه عشق جهان می خندم
به هوس بازی این بی خبران می خندم
هر که آرد سخن از عشق به آن می خندم
خنده های من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشتس من به آن می خندم

نظرات 3 + ارسال نظر
sogol یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:24 ق.ظ http://guilty.blogsky.com

salam neveshtehat kheili kheili ghashangan be manam sar bezan bye

مسعود یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:24 ق.ظ http://masoadreza.mihanblog.com

وبلاگ قشنگی داری اگه مایل بودی به من سر بزن در ضمن اگه کتاب شعر می خوای به وبلاگ من سری بزن.
www.masoadreza.mihanblog.com

قلندر یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:29 ق.ظ http://atb.blogsky.com

سلام. مرسی که به من سر زدی.

حالا چرا اینقدر ناراحتید.

ولی به خند به روی دنیا تا دنیا بروت بخنده!

بای عزیز.

راستی هر وقت آپ کردی خبرم کنید لطفا

دوباره بای عزیز!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد